×
×

نویسنده سایت دولت آرمانی تحلیل کرد:
جهش تولید زیر چرخ‌های بوروکراسی؛ مردم در صف مجوز، نه سود

  • کد نوشته: 1146
  • ۱۲ فروردین ۱۴۰۳
  • 4 بازدید
  • ۰
  • مشارکت مردم زمانی تحقق پیدا می‌کند که اولاً مردم توان مالی و انگیزه روانی داشته باشند، و ثانیاً محیط کسب‌وکار، پذیرای آنان باشد. اکثریت مردم، سرمایه‌دار یا رانت‌دار نیستند؛ آن‌ها پس‌انداز ناچیزی دارند و رؤیای ساختن آینده‌ای بهتر. اما در این اقتصاد تورمی، حتی نگه‌داشتن ارزش پول هم یک مبارزه روزمره است، چه رسد به ورود به حوزه تولید.
    جهش تولید زیر چرخ‌های بوروکراسی؛ مردم در صف مجوز، نه سود
  • به قلم مرتضی سبحانی نیا:
    در نخستین لحظات سال ۱۴۰۳، رهبر معظم انقلاب اسلامی با نام‌گذاری امسال به عنوان «جهش تولید با مشارکت مردم»، بار دیگر چشم‌ها را به سمت اقتصاد، تولید و نقش بی‌بدیل مردم در آن دوختند. شعاری که مثل همیشه پرطنین و انگیزه‌بخش است. اما سوال اینجاست: مردم چطور باید در تولید مشارکت کنند؟ مسئولان چه راهی برای این مشارکت گشوده‌اند؟ و مهم‌تر اینکه، آیا زیرساختی برای جهش فراهم شده یا باز هم تنها نام سال تغییر کرده و نه واقعیت آن؟

    نام‌گذاری‌های امیدبخش؛ واقعیت‌های ناامیدکننده

    در این سال‌ها کم نبوده‌اند نام‌هایی که روی سال‌ها گذاشته شده‌اند: «رونق تولید»، «اقتصاد مقاومتی»، «مهار تورم و رشد تولید» و حالا «جهش تولید با مشارکت مردم». اما آیا این نام‌ها جز تیتر خبرها و سرلوحه بنرهای اداری، در زندگی مردم هم اثری گذاشته‌اند؟

    بسیاری از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی معتقدند که نام‌گذاری‌ها زمانی معنا پیدا می‌کنند که در کنار شعار، سیاست‌گذاری‌های شفاف، اجرایی و مردم‌محور نیز به‌طور واقعی پیاده شوند. تجربه نشان داده است که صرف نام‌گذاری، نه اشتغال ایجاد می‌کند و نه تورم را مهار می‌کند. مشارکت مردم در تولید، نیازمند مشارکت واقعی در تصمیم‌سازی، برنامه‌ریزی و تقسیم سود است؛ چیزی که هنوز هم در ساختار اقتصاد دولتی ما حلقه‌ی مفقوده است.
    مردم کجای این مشارکت‌اند؟

    این‌که گفته شود «با مشارکت مردم» کافی نیست. باید توضیح داد: چه مردمی؟ چه‌جور مشارکتی؟ با چه سازوکارهایی؟ وقتی هنوز راه‌اندازی یک کسب‌وکار ساده ماه‌ها درگیر مجوز، مالیات، بیمه و بروکراسی خُردکننده است، چطور انتظار داریم یک جوان، یا یک خانواده‌ی طبقه متوسط، وارد عرصه تولید شود؟

    در کشور ما، مردم نه تنها در اقتصاد نقش مؤثر ندارند، بلکه گاه احساس می‌کنند که تنها نقششان پرداخت هزینه‌هاست؛ چه از جیب، چه از جان. مشارکت وقتی معنا دارد که بستر مشارکت فراهم شده باشد، نه این‌که مردم در تولید هزینه بدهند، اما سهمی از تصمیم‌گیری یا سود نداشته باشند.
    تناقض بزرگ: دعوت به تولید، بدون تضمین حمایت

    از سویی، شعار داده می‌شود که باید تولید ملی را تقویت کرد، اما از سوی دیگر واردات بی‌رویه، سیاست‌گذاری‌های ناپایدار ارزی، مالیات‌های متغیر و قوانین متناقض، کمر تولیدکننده را می‌شکنند. بسیاری از کارآفرینان جوانی که در چند سال اخیر با انگیزه‌ای مثال‌زدنی پا به میدان گذاشتند، حالا یا بدهکارند، یا ناامید. آیا جهش تولید، با خستگی و فرسودگی کارآفرینان ممکن است؟
    مردم، نه سرمایه‌دارند، نه رانت‌دار

    مشارکت مردم زمانی تحقق پیدا می‌کند که اولاً مردم توان مالی و انگیزه روانی داشته باشند، و ثانیاً محیط کسب‌وکار، پذیرای آنان باشد. اکثریت مردم، سرمایه‌دار یا رانت‌دار نیستند؛ آن‌ها پس‌انداز ناچیزی دارند و رؤیای ساختن آینده‌ای بهتر. اما در این اقتصاد تورمی، حتی نگه‌داشتن ارزش پول هم یک مبارزه روزمره است، چه رسد به ورود به حوزه تولید.

    راهکارهایی مانند سهام‌سازی پروژه‌ها، تأسیس صندوق‌های سرمایه‌گذاری خرد مردمی، یا تعاونی‌های واقعی (نه صوری و رانتی) می‌توانند شکل‌های عملی این مشارکت باشند؛ اما بدون اراده‌ی اجرایی و نظارت شفاف، همه این‌ها در حد توصیه باقی خواهند ماند.
    جاده‌های مشارکت، آسفالت نیستند

    بگذارید چند نمونه را مرور کنیم. برای راه‌اندازی یک کارگاه کوچک صنایع‌دستی در شهرستان، باید از ده‌ها نهاد مجوز بگیرید، هزینه‌ی بیمه کارگر را از همان ماه اول بپردازید، مالیات پیش‌بینی‌نشده را تحمل کنید و در نهایت هم اگر بخواهید صادرات داشته باشید، با قوانین سخت‌گیرانه‌ای مواجه شوید که راه را بر شما می‌بندد.

    در چنین فضایی، کدام مشارکت می‌تواند شکل بگیرد؟ وقتی راه‌های ورود مردم به اقتصاد، پر از دست‌انداز، هزینه و مانع است، جهش تولید صرفاً تبدیل به شعاری زیبا بر دیوارهای شهر خواهد شد، نه یک تحول واقعی در زندگی مردم.
    تجربه‌های جهانی چه می‌گویند؟

    در کشورهای توسعه‌یافته، دولت‌ها با ایجاد بسترهایی مانند حمایت‌های مالیاتی، آموزش‌های مهارتی رایگان، و تشویق به نوآوری‌های مردمی، مشارکت را معنا می‌کنند. در آنجا مردم در قالب تعاونی‌ها، شتاب‌دهنده‌ها، بازارچه‌های محلی و طرح‌های اقتصادی محله‌محور به عرصه تولید وارد می‌شوند. مهم‌تر از آن، نظام‌های مالیاتی عادلانه، مانع از آن می‌شود که ثروت در دستان اقلیت باقی بماند و اکثریت صرفاً تماشاگر باشند.

    در ایران، این الگوها نه ناشناخته‌اند، و نه نشدنی. آن‌چه کم داریم، اراده برای عملیاتی کردن آن‌هاست.
    دولت چه باید بکند؟

    دولت، اگر واقعاً به دنبال «مشارکت مردم» است، باید پیش از هر چیز، اعتماد مردم را بازسازی کند. این اعتماد، تنها با گفتار درمانی به‌دست نمی‌آید؛ نیاز به عمل دارد. عمل یعنی حذف موانع اداری، ارائه تسهیلات کم‌بهره، بیمه‌های حمایتی برای کارآفرینان، بازاریابی خارجی برای تولیدکنندگان داخلی و مهم‌تر از همه، ثبات در سیاست‌گذاری اقتصادی.

    همچنین، آموزش مهارت‌های تولیدی، تجاری و مالی به جوانان، و ایجاد فضای گفت‌وگوی واقعی بین بخش خصوصی و حاکمیت، می‌تواند گام مؤثری در راستای این مشارکت باشد.
    رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی چه نقشی دارند؟

    فرهنگ مصرف‌گرایی، ضدتولید است. اگر در سریال‌ها، تبلیغات، کتاب‌های درسی و برنامه‌های تلویزیونی، همچنان رؤیای زندگی لاکچری و مصرف بی‌حد و مرز تبلیغ می‌شود، چطور می‌توان انتظار داشت مردم به تولید رو بیاورند؟

    رسانه‌ها باید نقش خود را در اصلاح این نگاه ایفا کنند. تجلیل از کارآفرینان واقعی، روایت شکست‌ها و پیروزی‌های آن‌ها، آموزش عمومی درباره اقتصاد خرد، و معرفی نمونه‌های موفق مشارکت مردمی، می‌تواند فرهنگ عمومی را به سمت تولید سوق دهد.
    شعاری که باید به سیاست تبدیل شود، نه فقط بنر تبلیغاتی

    «جهش تولید با مشارکت مردم»، اگر بخواهد یک آرمان واقعی باشد، باید به زبان اجرا ترجمه شود؛ به سیاست‌های ملموس، به راه‌حل‌های عینی، به شفافیت در اجرا، به صداقت در وعده‌ها.

    مردم ایران، هم هوش اقتصادی دارند، هم انگیزه، هم پشتکار. آن‌چه ندارند، اعتمادی است که در پی سال‌ها وعده‌های بی‌عمل فرسوده شده است. اگر قرار است مردم در تولید شریک باشند، باید در تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری، سود و حتی شکست آن نیز شریک شوند.

    وگرنه، همان‌طور که در گذشته دیدیم، این شعار هم در پایان سال، تنها بر روی بنرهای فراموش‌شده‌ی ادارات باقی خواهد ماند؛ نه در سفره‌ی مردم، نه در خیابان‌های شهر، و نه در نمودارهای اقتصادی.

    نویسنده: به قلم مرتضی سبحانی نیا:
    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *